مردم ایران آنقدر چالش های مختلف در صنعت خودرو را تجربه کرده اند که به راحتی آب خوردن واردات خودرو دست دوم در یکی از مجالس دست راستی تاریخ جمهوری اسلامی ایران رای می آورد و شان صنعت خودرو ایران در دستگاه حاکمیتی آنچنان نزول کرده که کمترین مقاومتی برای حذف تابوهای تاریخی این صنعت همچون واردات خودرو صفر و بالاتر از آن واردات خودرو دست دوم را شاهد هستیم.
آنچنان فشار اجتماعی مردم درباره عملکرد غیرقابل دفاع صنعت خودرو ایران بالا رفته که صاحب منصبان دولتی و حاکمیتی رغبتی برای مقاومت در راه خواسته های خودرویی مردم ایران ندارند. لابی قدرتمند صنعت خودرو ایران که همیشه زبانزد خاص و عام بوده رسما فروپاشیده و سمبل دفاع از صنعت خودرو ایران در پارلمان توسط مردم به استهزا کشیده میشود. از آن طرف چهره مقابلش و منتقدترین چهره تاریخ مجلس از صنعت خودرو با استقبال عموم مردم مواجه می شود و به محبوبیت بالایی دست پیدا کرده است.
صنعت قطعه سازی با اکثریت مالکیت خصوصی نیز با پایان یافتن نسل اول مالکیتی، دوران بحرانی انتقال قدرت به نسل بعدی را تجربه میکند که در بسیاری از موارد انتقال قدرت به مالکین نسل دوم انجام نخواهد شد و یا خوشبینانه به درستی انجام نمیشود، چون اساسا نسل دوم، مالکین صنعت قطعه سازی خودرو در ایران تربیت نشده اند و پرورش نیافتهاند تا قطعهسازی صنعت خودرو را ادامه دهند.
واقعیت این است که آرزوهای گمشده توسعه صنعتی را نمی توان در نسل های بعدی مالکیتی صنعت قطعه سازی صنعت خودرو یافت. خبرها حکایت از مذاکرات دهها میلیون دلاری برای واگذاری بنگاه های نسبتا بزرگ قطعه سازی به رقبای بزرگتر دارد تا پایان تلاش برای ادامه راه صنعت قطعه سازی و خودروسازی عده ای را شاهد باشیم.
با پایهریزی بحران دیگری توسط فاطمی امین در صنعت خودرو، زمزمه های اعتراضات اجتماعی مشتریان این صنعت که خاموش شده بود مجدد شنیده می شود و این بر ابعاد فاجعه بحران مشروعیت صنعت خودرو اضافه خواهد کرد. بحران وارد کردن شورای رقابت به صنعت ورشکسته خودروسازی و روشن کردن تقاضاهای خاموش خرید خودرو توسط فاطمی امین و تیم خودرویی او به زودی نشانههایش ظهور خواهد کرد و علی آبادی از راه نرسیده علاوه بر مشکلات ارزی این صنعت باید جوابگوی بیش از دو میلیون و پانصد هزار تقاضای ثبت شده خرید خودرو توسط سلف خود باشد. بحرانی که معلوم نیست تا کجا ادامه داشته باشد.
منطقی که هیچوقت در عمرش سرفصلی به نام امور مالی در کارهایش وجود نداشته، این بار کل این صنعت را طی دو سال مدیریت بر معاونت خودساخته خودرو دچار بحران اقتصادی کرده است و قراردادن مردم در برابر خودروسازان نتیجه عملکرد بی حساب و کتاب وی بر این صنعت است.
روزهای بسیار سختی در انتظار صنعت خودرو ایران است و جالب اینجاست که مثل تمام گذشته هیچ کدام از مقصران گذشته بازخواست نمی شوند، حتی سخنگویی که دهها بار وعده واردات صدهزار دستگاهی و عرضه میلیون دستگاهی خودرو را داد و دهها وعده دیگر، با یک توئیت خداحافظی کرد و رفت و ملت ماندند و امیدهای واهی و بیحساب و کتاب. مردمانی سال ها چشم انتظار و صنعتی در حال احتضار نتیجه سی و پنج سال و صدها میلیارد دلار سرمایه مملکت و مدیریت بر آن است. مدعی العموم هم که در این صنعت اعلام جرم نمی کند و اینها می آیند و می روند و برای مملکت هزینه های سنگین می تراشند و این چرخه همچنان کار میکند و نفرت تولید می کند که امروز رسیدهایم به واردات خودرو دست دوم! علی آبادی در نخستین گام و مهمترین گام باید عقلا را دور هم جمع کند تا برنامه ریزی کنند که اول از این سیاهچاله خارج شویم و بعد برسیم به اینکه می شود از این حجم نفرت کم کنیم یا خیر ؟
علی آبادی آخرین کارش نجات مشروعیت صنعت خودروسازی ایران است و اگر اتحادی بین خودروسازی و قطعه سازی برای کمک به علی آبادی شکل نگیرد قطعا کار تمام است.