حتی خودروسازان مشهور جهان نیز هر از گاهی مسیر خود را کم کردهاند و چیزی جز شرمندگی به دست نیاوردهاند. ما میتوانیم مثالهای زیادی را بیاوریم که خودروسازان در جایگزینی یک محصول محبوب با خودرویی عجیب اشتباه کردهاند. گاهی اوقات آنها تلاش داشتهاند وارد کلاسی خودرویی با مشتریان محدود شوند و گاهی اوقات نیز خود یک کلاس جدید را خلق کردهاند. نتیجه به دست آمده محصولاتی از خودروسازان مشهور بودهاند که سؤالات زیادی را ایجاد کردهاند و همانند روغن سیاه روی فرش قرمز به نظر رسیدهاند. در این نوشتار جذاب میخواهیم شما را با گوسفندان سیاه دنیای خودرو آشنا کنیم! خودروهایی که مایه شرمندگی خودروسازان مشهور هستند. برخی از این خودروها چندین دهه مورد غضب مشتریان قرار گرفته اند درحالیکه برخی محصولات دیگر با گذشت زمان به گزینههای دوستداشتنی تبدیل شدهاند.
موفقیت فولکسواگن گلف باعث شد آلفارومئو در اواخر دهه ۷۰ میلادی استراتژی متفاوتی را در پیش گیرد. این شرکت سرمایه کافی برای توسعه یک رقیب از صفر را نداشت بنابراین با نیسان همکاری کرد تا در کوتاهترین زمان ممکن و با کمترین هزینه وارد کلاس رقابتی گلف شود. آرنا در سال ۱۹۸۳ به عنوان نیسان چری با جلوپنجره خاص آلفارومئو و قوای محرکه این برند متولد شد. این خودرو بهصورت منظم در آمار فروش شکست خورد و حتی نسخه Ti آن بیشتر حس ژاپنی داشت تا ایتالیایی و به خاطر مدل گرانتر ۳۳ به حاشیه رفت. مدیران آلفارومئو طی حرکتی سورپرایز کننده اقدام به ارتقای این خودرو در اواخر دهه ۸۰ میلادی کردند اما فیات با به دست گرفتن سکان هدایت این شرکت در سال ۱۹۸۶ سریعاً پروژه آرنا را لغو کرد.
در روی کاغذ پونتیاک فیه رو باید با محصولات اسپرت اروپایی و ژاپنی رقابت میکرد. این خودرو به عنوان یک خودروی اسپرت پیشرانه وسط و ارزانقیمت مشابه فیات X1/9 توسعه یافت اما نسخههای اولیه آن ناامید کننده بودند. پونتیاک با استفاده از قطعات سیستم تعلیق مشترک با برخی محصولات ارزانقیمت جنرال موتورز اقدام به ارزانسازی این خودرو کرد. همچنین فیه رو به پیشرانه ۴ سیلندر ۲.۵ لیتری که فقط ۹۱ اسب بخار قدرت داشت مجهز شد. شتاب و هندلینگ پونتیاک فیه رو با ظاهرش همخوانی نداشت. علاوه بر این نسخههای اولیه آن دچار آتشسوزی هم میشدند. پونتیاک بسیاری از مشکلات این خودرو را برای مدل سال ۱۹۸۸ مرتفع کرد اما دیگر برای جبران اشتباهات دیر شده بود…
یکی دیگر از خودروهایی که مایه شرمندگی خودروسازان مشهور شد کادیلاک آلانته است. این خودروساز در دهه ۸۰ میلادی میخواست به سلطه مرسدس بنز SL در کلاس رودسترهای لوکس و دونفره پایان دهد و به همین خاطر آلانته کانورتیبل را تولید کرد. این خودرو از طراحی پینین فارینا سود میبرد و مدیران کادیلاک فکر میکردند ارتباط این خودرو با ایتالیا موجب ایجاد پرستیژ بیشتری خواهد شد. کادیلاک قیمت ۵۴۷۰۰ دلاری (حدود ۱۲۲ هزار دلار در حال حاضر) را برای آلانته سال ۱۹۸۷ تعیین کرد. در همان سال مرسدس ۵۶۰ SL قیمت ۵۵۳۰۰ دلاری داشت. سواری این خودرو به خاطر قدرت ۱۶۸ اسب بخاری بهخوبی مرسدس SL با قدرت ۲۳۵ اسب بخار نبود. همچنین آلانته خودرویی دیفرانسیل جلو بود و مدلهای اولیه آن از مشکلاتی همچون روغنریزی رنج میبردند. فروش سالانه این خودرو در سال ۱۹۹۳ حدود ۴ هزار دستگاه بود و پس از آن آلانته به خاطرهها پیوست.
پورشه تغییرات قابلتوجهی را در نسل ۹۹۶ از ۹۱۱ اعمال کرد. البته بخش اعظم این تغییرات باب میل طرفداران نبودند. ۹۱۱ نسل ۹۹۶ به خاطر طراحی برگرفته از باکستر ظاهری متفاوت نسبت به نسل پیشین داشت. از جمله این موارد میتوان به چراغهای جلوی L شکل مشابه باکستر اشاره داشت. این خودرو همچنین بجای پیشرانه ۶ سیلندر هوا خنک از نسخه آبخنک استفاده میکرد. همچنین مشکلاتی در یاتاقانها وجود داشت که بر اعتبار این خودرو تا حدی لطمه زد. قوانین آلایندگی و صدا پورشه را مجبور کردند به طراحی آبخنک وفادار باقی بماند اما نسل ۹۹۷ از پورشه ۹۱۱ طراحی سنتیتر و بهتری پیدا کرد. از آن زمان تاکنون شاهد طراحی محتاطانه و تکاملی این خودرو بودهایم و از نظر ظاهری تغییر گستردهای در ۹۱۱ رخ نداده است.
نسخه اصلی فیات ۶۰۰ مولتی پلا در سال ۱۹۵۶ تولید شد و نظرات گوناگونی درباره آن وجود داشت؛ اما این خودرو دوباره در سال ۱۹۹۸ پدیدار شد هرچند اکثر نظرات درباره آن مشترک بودند و تقریباً همه افراد ظاهر آن را دوست نداشتند! البته افرادی که فقط از روی ظاهر قضاوت میکردند توجهی به کابین جادار و با شش صندلی و فضای مشابه مینی ونها نداشتند. مولتی پلا یکی از مشهورترین خودروهایی است که اسباب شرمندگی خودروسازان مشهور را فراهم ساخته هرچند در سال ۲۰۰۴ فیس لیفت شد و تا سال ۲۰۱۰ نیز در دسترس بود. این خودرو حتی روی هوندا FR-V نیز تأثیر گذاشت اما تا زمان خاتمه تولید خود همچنان جنجالی باقی ماند.
لیست خودروهایی که مایه شرمندگی خودروسازان مشهور شدند بدون حضور پونتیاک آزتک کامل نخواهد بود. این خودرو در سال ۱۹۹۹ بهصورت مفهومی پیشنمایش شد هرچند نسخه تولیدی به آن مدل وفادار بود. آزتک بهطور سورپرایز کنندهای یک خودروی منعطف و کاربردی بود اما خریداران نمیتوانستند ظاهر آن را فراموش کنند. آزتک بدون وجود جانشینی در سال ۲۰۰۵ خانهنشین شد و خود پونتیاک هم ۵ سال بعد به خاطرهها پیوست. آزتک علاوه بر تناسبات بد از مشکل هویت نیز رنج میبرد. این خودرو در دورانی تولید شد که پونتیاک به دنبال ارائه هویت ذهنی جدیدی از خود بود. این خودرو در حالی تولید شد که پونتیاک بیشتر روی پرفورمنس تمرکز میکرد و مشتریان نیز نمیتوانستند با ماهیت شاسیبلند مانند آن کنار بیایند.
طراحان رنو میخواستند بدانند نسخه لوکس و دو درب از خودروی اسپیس چه شکلی خواهد داشت. این خودرو در واقع پاسخ به سؤالی بود که هیچکسی نپرسیده بود! از تناسبات بد گرفته تا دربهای سنگین دارای دو لولا، آوانتایم معمولاً به عنوان نمونهای از کارهایی که نباید در زمان طراحی یک خودرو انجام داد در نظر گرفته میشود. این خودرو تقریباً همان زمانی عرضه شد که مدل ولساتیس در بازار حضور داشت و این موضوع باعث سردرگمی خریداران شد. کدامیک از این خودروها پرچمدار واقعی رنو بود؟ فروش آوانتایم پایین بود و پس از تعطیلی بخش ماترا در سال ۲۰۰۳ راهی موزه شد. رنو ۸۵۵۷ دستگاه از آوانتایم را در ۲۲ ماه به فروش رساند.
این خودرو زمانی توسعه یافت که جگوار بخشی از گروه پریمیر اتوموتیو فورد بود. مدیران این خودروساز به دنبال یک خودروی لوکس و با قیمت مناسب به منظور رقابت با بی ام و سری ۳ و مرسدس بنز C کلاس بودند اما کار خود را با پلتفرم دیفرانسیل جلوی بکار رفته در فورد موندئو شروع کردند. آنچه کار را بدتر کرد عرضه ایکس تایپ با پیشرانه ۶ سیلندر بنزینی و سیستم چهار چرخ محرک بود آنهم در زمانی که اروپاییها بیشتر از پیشرانههای ۴ سیلندر و دیزلی و طراحی دیفرانسیل عقب استقبال میکردند. ایکس تایپ نوآوریهای زیادی با خود داشت که از جمله آنها میتوان به لقب اولین خودرو با نمایشگر لمسی اشاره کرد؛ اما جگوار در نهایت محصولی اشتباه را روی پلتفرمی اشتباه و در زمانی اشتباه عرضه کرد. فروش ناامید کننده ایکس تایپ در اروپا و آمریکا مؤید این موضوع بود. بریتانیاییها با تولید سدان XE تا حدی اشتباه قبلی خود را جبران کردند اما حتی فروش این خودرو نیز به اندازهای که انتظار میرفت نبود.
شاسیبلند نویگیتور به حدی فروش خوبی داشت که لینکلن را به فکر تکرار این موفقیت در کلاس وانت پیکاپ ها انداخت. این خودروساز میخواست رقیبی برای کادیلاک تولید کند چراکه کادیلاک اقدام به عرضه اسکالید EXT بر پایه شورولت آوالانش کرده بود. به همین خاطر بود که همه با دیدن لینکلن بلک وود در سال ۲۰۰۱ سورپرایز شدند. این شرکت کار خود را بر پایه فورد F-150 چهار درب شروع کرد و طراحی خاص خود را به بخش جلو تزریق کرد و کابینی لوکستر را نیز در نظر گرفت. کار تا اینجا خوب پیش رفت اما متأسفانه بلک وود فقط با طراحی دیفرانسیل عقب در دسترس بود و این طراحی فایدهای نداشت زیرا روی فضای باری که با پوشش پلاستیکی احاطه شده بود تأثیر منفی گذاشت. لینکلن بلک وود در آمریکا فقط به عنوان مدل سال ۲۰۰۲ عرضه شد ولی در بازار مکزیک یک سال دیگر نیز حضور داشت. البته شکست بلک وود لینکلن را سرشکسته نکرد زیرا یک وانت دیگر با نام مارک LT را نیز در سال ۲۰۰۵ عرضه کرد که به مدت کوتاهی پرفروشتر از اسکالید EXT ظاهر شد ولی در نهایت بازی را باخت و لینکلن در سال ۲۰۰۸ با بازار وانتهای آمریکا وداع کرد.
یکی از مشهورترین خودروهایی که باعث شرمندگی خودروسازان مشهور شد استون مارتین سیگنت بود. این شرکت در سال ۲۰۱۱ علاوه بر سوپر اسپرت ۷۵۰ اسب بخاری وان ۷۷ یک خودروی شهری عجیب با نام سیگنت را نیز تولید کرد. سیگنت بر پایه تویوتا iQ شکل گرفته بود و خود بریتانیاییها اعتراف کردند به منظور پاس کردن قوانین آلایندگی اتحادیه اروپا اقدام به ری برند کردن iQ کردهاند. اگرچه این خودرو از کابین لوکستری سود میبرد اما پیشرانه ۴ سیلندر ۱.۳ لیتری ۹۶ اسبی تویوتا را حفظ کرده بود. مدیرعامل استون مارتین در آن زمان با امیدواری به رسانهها گفته بود انتظار فروش ۴ هزار دستگاه سیگنت را در سال دارد اما تولید این خودرو در سال ۲۰۱۳ و پس از تولید حدود ۳۰۰ دستگاه متوقف شد! نکته جالب اینکه معدود نمونههای باقی مانده از سیگنت در حال حاضر ارزش بالایی دارند چراکه هرچه باشد نشان استون مارتین را بر پیشانی داشتهاند.