حتی موفقترین خودروسازان جهان نیز هر از گاهی مسیر خود را کم کردهاند و چیزی جز شرمندگی به دست نیاوردهاند. ما میتوانیم مثالهای زیادی را بیاوریم که خودروسازان در جایگزینی یک محصول محبوب با خودرویی عجیب اشتباه کردهاند. گاهی اوقات آنها تلاش داشتهاند وارد کلاسی خودرویی با مشتریان محدود شوند و گاهی اوقات نیز خود یک کلاس جدید را خلق کردهاند. نتیجه به دست آمده محصولاتی بودهاند که سؤالات زیادی را ایجاد کردهاند و همانند روغن سیاه روی فرش قرمز به نظر رسیدهاند. در این نوشتار جذاب میخواهیم شما را با گوسفندان سیاه دنیای خودرو آشنا کنیم! خودروهایی که مایه شرمندگی خودروسازان مشهور هستند. برخی از این کارها چندین دهه مورد غضب مشتریان قرار داشتهاند درحالیکه برخی محصولات دیگر با گذشت زمان به گزینههای دوستداشتنی تبدیل شدهاند.
ویلیز-اورلند جیپستر (سال ۱۹۴۸)
کمپانی مادر جیپ یعنی ویلیز-اورلند درباره افرادی که یک آفرودر چهار چرخ محرک همچون CJ-2 برگرفته از جنگ جهانی دوم را انتخاب نمیکردند نگران بود و به همین خاطر مدل جادهای با نام جیپستر را در سال ۱۹۴۸ عرضه کرد. هدف از تولید این خودرو کشاندن خریداران جدید به نمایشگاهها بود. جیپستر فقط بهصورت دیفرانسیل عقب و با ارتفاع کم از سطح زمین تولید شد و در واقع به عنوان یک رودستر لوکس جلوه میکند. این خودرو دقیقاً در نقطه مقابل CJ-2 قرار داشت.
افرادی که راهی نمایشگاههای جیپ میشدند خواستار خودرویی چهار چرخ محرک بودند بنابراین جیپستر را نادیده میگرفتند. آنهایی که به چنین محصولاتی علاقه داشتند احتمالاً اصلاً از وجود جیپستر آگاه نبودند زیرا ویلیز بازاریابی چندانی برای این خودرو انجام نداد. تولید جیپستر پس از مدل سال ۱۹۵۰ پایان یافت هرچند نمونههای باقی مانده تا سال ۱۹۵۱ عرضه شدند. جیپ کمتر از ۲۰ هزار دستگاه از این خودرو را تولید کرد. نام جیپستر در سال ۱۹۶۶ و به عنوان جایگزین هاروستر اسکات بازگشت.
شورولت کورویر (سال ۱۹۵۹)
شورولت کورویر میبایست به یکی از پرفروشترین محصولات این خودرو در دهه ۶۰ میلادی تبدیل میشد. این خودرو در سال ۱۹۵۹ و به عنوان رقیب پیشرانه عقب و کامپکت فولکسواگن بیتل عرضه شد. کورویر بهصورت کوپه و کانورتیبل نیز در دسترس بود. مشتریان حتی میتوانستند نسخه توربوشارژر این خودرو را نیز سفارش دهند. البته یکی از فعالان در زمینه ایمنی خودرویی از کورویر به عنوان خودرویی که در هر سرعتی ناایمن بود نام برد. او گفت سیستم تعلیق عقب این خودرو باعث شده کورویر بسیار مستعد حادثه و تصادف باشد. دومین نسل این خودرو از سیستم تعلیق عقب مستقل استفاده کرد اما شورولت این کار را دیر انجام داد چراکه اعتبار خودرو قبلاً لکهدار شده بود. تولید این خودرو در سال ۱۹۶۹ متوقف شد و آمریکاییها هرگز یک خودروی پیشرانه عقب دیگر را تولید نکردند.
فولکسواگن K70 (سال ۱۹۷۰)
ژرمنها در سال ۱۹۶۹ شرکت NSU را خریدند. این معامله شامل مالکیت تمامی داراییهای فیزیکی بود. چیزی که فولکسواگن میخواست ظرفیت تولید NSU بود و آنها ذاتاً علاقهای به تکنولوژی مشکلساز پیشرانه روتاری که در Ro80 بکار رفته بود نداشتند و حتی پروژه پیشرانه وسط و چهار درب با نام K70 را که چند ماه با تولید فاصله داشت لغو کردند. مدیران فولکسواگن اما چندی بعد نظر خود را تغییر داده و چراغ سبز تولید K70 را با محدودیتهایی صادر کردند از جمله اینکه NSU نمیتوانست آن را تولید کند.
اگرچه K70 بهطور کامل توسط NSU توسعه یافته بود اما در سال ۱۹۷۰ و با نشان فولکسواگن معرفی شد. این خودرو اولین محصول پیشرانه جلو و آبخنک فولکس به شمار میرود و در کلاس جزو پیشرفتهترینها بود. البته K70 نتوانست جایگاه مناسبی در سبد محصولات فولکسواگن پیدا کند و نهایتا در لیست خودروهایی که باعث شرمندگی خودروسازان شدند جای گرفت. نمونههای پایه این خودرو با نسخههای پیشرانه و دیفرانسیل عقب ۴۱۲ و همچنین آئودی ۱۰۰ همپوشانی داشتند. حدود ۲۱۰ هزار دستگاه از این خودرو تا پایان تولید در سال ۱۹۷۵ فروخته شد. تا آن زمان NSU در فرایند مرگ تدریجی قرار داشت.
فورد پینتو (سال ۱۹۷۱)
شرمندگی فورد با پینتو جزو مشهورترین داستانهای دنیای خودروست. پینتو فورد را وارد بخشی از بازار آمریکا کرد که قبلاً هرگز در آن حضور نیافته بود. به عنوان محصول پایه فورد، پینتو باید با لیست متنوعی از خودروهای اقتصادی ژاپنی و اروپایی رقابت میکرد؛ اما فورد به دنبال کاهش هزینههای تولید بود و مشتریانی که تجربه تصادف از عقب را با پینتو داشتند این موضوع را به خوبی حس میکردند.
باک سوخت پینتو بین سپر و اکسل عقب جاسازی شده بود و در زمان تصادف از عقب میتوانست سوراخ شده و حتی در سرعتهای نسبتاً پایین نیز این اتفاق رخ میداد. در این حالت نشتی باک گاهی منجر به آتشسوزی میشد. مرکوری باب کت که در واقع پینتو با نشان مرکوری بود نیز همین مشکل را داشت. مشکلات قانونی فورد روزبهروز بیشتر میشدند و در نهایت فورد بزرگترین فراخوان تاریخ آمریکا را اعلام کرد. در سال ۱۹۷۸ تعداد ۱.۵ میلیون دستگاه پینتو و باب کت راهی نمایندگیها شدند تا یک سپر محافظ و گلویی فیلر باک سوخت جدید در این خودروها نصب شود.
فورد موستانگ II (سال ۱۹۷۴)
فورد که هنوز از شوک بحران سوختی سال ۱۹۷۳ عذاب میکشید موستانگ II را با تمرکز روی مصرف سوخت و نه پرفورمنس تولید کرد اما حاصل کار چیزی جز قرار گرفتن در لیست خودرویی که مایه شرمندگی خودروسازان شدند نبود! این شرکت تصمیم گرفت موستانگ را روی پلتفرم پینتو بسازد تا این خودرو کوچکتر و سبکتر از نسل قبلی باشد. همین امر باعث شد موستانگ تا مرز نابودی کامل پیش برود. نسل دوم این خودرو زمانی که در سال ۱۹۷۴ عرضه شد حتی از پیشرانه ۸ سیلندر استفاده میکرد و سطح بالاترین نسخه آن به پیشرانه ۶ سیلندر ۱۶۹ اسب بخاری مجهز شده بود. در مقابل باید گفت نسل اول موستانگ در همان نسل اول حضور در بازار با قدرت ۲۷۱ اسب بخاری نیز قابل خریداری بود.
ترایومف TR-7 (سال ۱۹۷۵)
شرمندگی خودروسازان با تولید محصولات ضعیف دامن ترایومف را نیز گرفت. TR-7 متأسفانه پایانی بر تولید خودروهای اسپرت و هیجانانگیز ترایومف بود. طراحی دوقطبی و جنجالی این خودرو کاملاً با روند طراحی دهه ۷۰ میلادی همخوانی داشت اما فقط طراحی ظاهری نبود که TR-7 را محصولی شکستخورده کرد. مشکلات قابلیت اطمینان نیز یک دلیل دیگر بودند. چندین سال طول کشید تا ترایومف بفهمد چگونه مشکلات TR-7 را حل کند اما تا آن زمان اعتبار این خودرو زیر سؤال رفت و دیگر هم احیا نشد. تولید این خودرو و مدل ۸ سیلندر TR8 در سال ۱۹۸۱ به پایان رسید. ترایومف هم در سال ۱۹۸۴ با بازار وداع کرد. البته برند ترایومف کارز تا سال ۲۰۰۰ و زمانی که بی ام و شرکت روور را فروخت زنده بود.
پورشه ۹۲۴ (سال ۱۹۷۶)
۹۲۴ را نیز میتوان در لیست خودروهایی که شرمندگی خودروسازان را در پی داشتند قرار داد. این خودرو به عنوان پروژه مشترک پورشه و فولکسواگن متولد شد. پورشه نیازمند خودرویی برای جایگزین کردن با ۹۱۴ بود و فولکسواگن نیز یک کوپه پرچمدار میخواست. فولکسواگن تصمیم گرفت این پروژه را جلو نبرد و بجای آن خودروی سیراکو را بر پایه گلف تولید کند. پورشه مجبور بود جایگزینی برای ۹۱۴ پیدا کند و به همین خاطر پروژه ۹۲۴ را از فولکسواگن خریداری کرد و خودش آن را توسعه داد.
اما پاک کردن ریشههای فولکسواگن از ۹۲۴ ممکن نشد و این خودرو با پیشرانه ۴ سیلندر ۲ لیتری مشترک با آئودی ۱۰۰ و فولکسواگن LT عرضه شد. گیربکس ۴ سرعته دستی آن نیز از قطعات شرکت آئودی استفاده میکرد. تولید ۹۲۴ هم در کارخانه سابق NSU در نکارسولم آلمان انجام شد. ۹۱۱ و ۹۲۴ دو طیف متضاد از سبد محصولات پورشه را نمایندگی میکردند. بسیاری از افراد معتقد بودند ۹۲۴ یک پورشه واقعی نیست زیرا از طراحی پیشرانه جلو و آبخنک استفاده میکند. نسخههای قویتر این خودرو همچون توربو و S نیز عرضه شدند و نسخه کررا GT آن به شدت محبوب و ارزشمند شد.
فراری موندیال ۸ (سال ۱۹۸۰)
موندیال ۸ را میتوان یکی از ضعیفترین خودروهای تاریخ فراری دانست. انتقادات زیادی به پیشرانه ۸ سیلندر ۳.۲ لیتری ۲۰۵ اسب بخاری این خودرو وارد شد زیرا افراد زیادی معتقد بودند این پیشرانه قدرت کافی را ندارد؛ اما آنهایی که با قدرت پیشرانه کنار آمدند سریعاً دریافتند موندیال مشکلات فنی و برقی متنوعی دارد. فراری بسیاری از مشکلات موندیال ۸ را با معرفی موندیال QV در سال ۱۹۸۲ رفع کرد. نسخههای بعدی این خودرو همچون موندیال ۳.۲ حاضر در تصویر پرفورمنس و کیفیت ساخت بهتری نسبت به مدلهای اولیه داشتند.
کادیلاک سیمارون (سال ۱۹۸۱)
این خودرو یکی از شرمندگیهای بزرگ تاریخ خودروسازان محسوب میشود. کادیلاک برای گسترش سبد محصولات خود و رقابت با محصولات وارداتی اروپایی همچون ساب ۹۰۰ و بی ام و سری ۳ دست به دامان شورولت شد. چیزی که به دست آمد یکی از بدترین همکاریهای مربوط به مهندسی نشان در تاریخ صنعت خودرو بود. سیمارون که در سال ۱۹۸۱ و به عنوان خودروی مدل ۱۹۸۲ عرضه شد چیزی جزو شورولت کاوالیر نبود اما تجهیزات استاندارد بیشتری داشت. البته همان کاوالیر هم خودروی متوسطی محسوب میشد و اشتراکاتی با اوپل کاوالیر داشت.
اما سیمارون ظاهر، احساس یا سواری یک کادیلاک را نداشت و حتی در برههای از زمان در تبلیغات سیمارون بجای نام کادیلاک سیمارون از عبارت "Cimarron, by Cadillac” استفاده شد! سیمارون اولین خودروی ۴ سیلندر کادیلاک از سال ۱۹۱۴ تا آن زمان بود. مدیران این خودروساز پیشبینی کردند سیمارون فروش سالانه ۵۰ هزار دستگاهی خواهد داشت اما بیشترین میزان فروش آن به ۲۵۹۶۸ دستگاه در سال ۱۹۸۲ رسید. سیمارون درس ارزشمندی را درباره مهندسی نشان به کادیلاک داد و یکی از مدیران این شرکت در سالهای اخیر حرکتی مشهور انجام داد و آنهم نصب تصویر سیمارون در دیوار اتاق خود با عبارت "مبادا فراموش کنیم” بود!
مازراتی بی توربو (سال ۱۹۸۱)
یکی از دیگر خودروهایی که می تواند در لیست خودروهایی که مایه شرمندگی خودروسازان شدند قرار گیرد را مازراتی بی توربو است که در روی کاغذ میبایست جزو بهترین خودروهای دهه ۸۰ میلادی از نظر سواری قرار بود. در تئوری این خودرو پرفورمنس یک مازراتی را در ابعادی کوچکتر و قیمتی نازلتر از کواترو پورته ارائه میکرد. ایتالیاییها اما در فاز تولید اشتباهاتی مهلک انجام داند و یکی از مشکلسازترین و غیرقابل اطمینان ترین خودروهای تاریخ خود را تولید کردند. مشکلات فنی و برقی بی توربو به ویژه در مدلهای اولیه کاملاً به چشم میخورد و زمانی که مشتریان این موضوع را فهمیدند فروش بی توربو به شدت کاهش یافت.
ادامه دارد…