گسترش تاکسیهای خودران در جهان وارد مرحلهای شدهاست که دیگر نمیتوان آن را صرفا مجموعهای از پروژههای آزمایشی یا نمایشهای فناورانه دانست. آنچه امروز در چین، آمریکا، اروپا و برخی کشورهای خاورمیانه در جریان است، نشانههای روشنی از شکلگیری یک صنعت نوظهور با پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و حتی ژئوپلیتیک دارد. شرکتهای فناوری، خودروسازان، پلتفرمهای حملونقل و دولتها، همزمان در حال آزمودن این فناوری در مقیاس واقعی هستند؛ فناوری که وعده کاهش هزینه حملونقل، افزایش ایمنی و بازتعریف الگوی جابهجایی شهری را میدهد، اما در عینحال با تردیدها و مقاومتهایی جدی نیز روبهروست.
به گزارش رویترز روبوتاکسیها بهعنوان یکی از کاربردیترین خروجیهای هوشمصنوعی و رانندگی خودکار، اکنون از فاز «آیا ممکن است؟» عبور کردهاند و به مرحله «چگونه و با چه سرعتی؟» رسیدهاند. در بسیاری از شهرها خودروهایی بدونراننده یا با حداقل نظارت انسانی، مسافران را جابهجا میکنند و دادههای عملیاتی تولید میشود؛ دادههایی که ارزش آنها برای شرکتها کمتر از خود سرویس نیست. همین دادههاست که میتواند مزیت رقابتی ایجاد کند و مسیر توسعه الگوریتمها را هموار سازد.
آنطور که در گزارش رویترز آمده است؛ رقابت جهانی در مورد استفاده از خودرانها اوج گرفتهاست و در این میان چین جایگاهی ویژه دارد. سیاستگذاری متمرکز، حمایتهای دولتی و آمادگی برای پذیرش ریسکهای فناورانه باعثشده این کشور به پیشروترین میدان آزمایش روبوتاکسیها تبدیل شود. سرویس «آپولو گو» بایدو، نمونه بارز این روند است؛ سرویسی که موفقشده مجوز ارائه خدمات کاملا بدونراننده ایمنی را در چند کلانشهر بزرگ دریافت کند. مقیاس فعالیت این سرویسها بهگونهای است که هزاران سفر روزانه انجام میشود و روبوتاکسیها عملا بخشی از سیستم حملونقل شهری شدهاند. تحلیلگران معتقدند این مقیاسپذیری سریع، مزیتی است که رقبا در آمریکا و اروپا فعلا از آن بیبهرهاند. در آمریکا، مسیر توسعه محتاطانهتر، اما عمیقتر دنبال میشود. شرکتهایی مانند ویمو، زیرمجموعه آلفابت، سالهاست روی فناوری رانندگی خودکار سرمایهگذاری کردهاند و اکنون به مرحله بهرهبرداری محدود رسیدهاند. فعالیت ویمو در شهرهایی مانند فینیکس، سانفرانسیسکو و لسآنجلس نشان میدهد؛ مدل آمریکایی بیش از هر چیز بر آزمونهای طولانیمدت، چارچوبهای حقوقی دقیق و تعامل مستمر با نهادهای ناظر تکیه دارد، با اینحال حساسیت افکار عمومی نسبت به حوادث احتمالی، سرعت گسترش این خدمات را تحتتاثیر قرار دادهاست.
اروپا نیز مسیر خاص خود را میرود. سختگیریهای قانونی، الزامات ایمنی و دغدغههای مرتبط با حفاظت از دادهها باعث شده استقرار روبوتاکسیها در این قاره کندتر پیشبرود، اما در مقابل، همکاری نزدیک میان شرکتها و دولتهای محلی، اعتماد عمومی بیشتری ایجاد کردهاست. بسیاری از پروژههای اروپایی، از همان ابتدا با هدف ادغام در سیستم حملونقل عمومی طراحی شدهاند، نه رقابت مستقیم با آن. این تفاوت رویکرد، میتواند در بلندمدت به مزیت پایداری تبدیل شود. در خاورمیانه، تصویر متفاوتی شکل گرفتهاست. شهرهایی مانند دبی، ابوظبی و ریاض، روبوتاکسیها را نهتنها بهعنوان ابزار حملونقل، بلکه بهعنوان نماد آیندهگرایی و تنوعبخشی به اقتصاد میبینند.
صدور مجوزهای گسترده، سرمایهگذاری دولتی و همکاری با شرکتهای بینالمللی باعثشده این منطقه به یکی از سریعترین میدانهای رشد خدمات خودران تبدیل شود. برای این کشورها، روبوتاکسیها بخشی از بسته بزرگتری هستند که هدف آن جذب سرمایه، گردشگر و جایگاه فناوری در مقیاس جهانی است.
سرعت ورود روبوتاکسیها به زندگی روزمره
فراتر از تفاوتهای منطقهای، آنچه اهمیت دارد اثرات اقتصادی روبوتاکسیهاست. حذف راننده انسانی میتواند هزینههای عملیاتی را بهشدت کاهش دهد و مدلهای جدید قیمتگذاری را ممکن سازد. شرکتها امیدوارند با کاهش هزینه نیروی کار و افزایش بهرهوری ناوگان، سفرهای شهری ارزانتر و در دسترستر شود. این موضوع بهویژه در شهرهای بزرگ که هزینه حملونقل سهم قابلتوجهی از سبد خانوار را تشکیل میدهد، اهمیت مضاعفی دارد. اما این تحول بدون پیامد نیست.
یکی از مهمترین چالشها، تاثیر روبوتاکسیها بر بازار کار است. رانندگان تاکسی و پلتفرمهای حملونقل آنلاین، از نخستین گروههایی هستند که خود را در معرض تهدید میبینند. تجربههای اولیه نشان میدهد؛ گذار به حملونقل خودران نیازمند سیاستهای حمایتی و برنامههای بازآموزی نیروی کار است؛ موضوعی که در بسیاری از کشورها هنوز بهطور جدی به آن پرداخته نشدهاست. در کنار اشتغال، مساله ایمنی همچنان در مرکز توجه قرار دارد. شرکتها بر این نکته تاکید میکنند که بخش عمده تصادفات ناشی از خطای انسانی است و سیستمهای خودران میتوانند این خطاها را کاهش دهند، با اینحال هر حادثه مرتبط با روبوتاکسیها بازتاب رسانهای گستردهای دارد و میتواند اعتماد عمومی را بهشدت تحتتاثیر قرار دهد، به همیندلیل، شفافیت در گزارشدهی، انتشار دادههای ایمنی و همکاری با نهادهای ناظر به یکی از الزامات اصلی فعالیت این شرکتها تبدیل شدهاست.
نقش خودروسازان سنتی نیز در این معادله قابلتوجه است. برخی از آنها، مانند مرسدسبنز یا جنرالموتورز، ترجیح دادهاند از طریق مشارکت با شرکتهای فناوری وارد این حوزه شوند، درحالیکه برخی دیگر مسیر توسعه داخلی را دنبال میکنند. تفاوت در استراتژیها نشان میدهد هنوز اجماع روشنی درباره بهترین مدل ورود به بازار روبوتاکسیها وجود ندارد.
در این میان، تسلا رویکردی متفاوت اتخاذ کردهاست. این شرکت بهجای توسعه ناوگان اختصاصی از صفر، بر ارتقای نرمافزار خودروهای موجود و استفاده از شبکه کاربران فعلی تمرکز دارد. آغاز خدمات محدود روبوتاکسی در آستین، اگرچه با حضور ناظر انسانی همراه بوده، اما از نگاه تسلا گامی در جهت اثبات قابلیت مقیاسپذیری این مدل است. منتقدان این رویکرد را پرریسک میدانند، اما طرفداران آن معتقدند در صورت موفقیت، میتواند قواعد بازی را تغییر دهد.
در مجموع، تصویر جهانی روبوتاکسیها نشان میدهد این فناوری در آستانه عبور از نقطهعطف قرار دارد. رقابت دیگر صرفا بر سر توسعه فناوری نیست، بلکه به حوزه سیاستگذاری، تنظیمگری و پذیرش اجتماعی کشیده شدهاست. کشورها و شرکتهایی که بتوانند تعادلی میان نوآوری، ایمنی و منافع عمومی ایجاد کنند، شانس بیشتری برای موفقیت در این بازار نوظهور خواهند داشت.
آنچه مسلم است، این است که روبوتاکسیها دیگر ایدهای دور از دسترس نیستند. آنها بهتدریج در حال ورود به زندگی روزمره شهرها هستند و هرچند مسیر پیشرو با چالشهای جدی همراه است، اما نشانهها حاکی از آن است که حملونقل شهری در دهههای آینده بدون درنظرگرفتن نقش خودروهای خودران قابلتصور نخواهد بود. اگر این گذار بهدرستی مدیریت شود، میتواند یکی از مهمترین تحولات اقتصادی و فناورانه قرن بیستویکم را رقم بزند.