چند دهه پیش، صنعت خودروسازی ایران به عنوان یکی از محورهای کلیدی اقتصادی کشور شکل گرفت، اما حالا بعد از گذشت 40 سال اثرات منفی این مدیریت دولتی به وضوح در چهره ناکامیها و فسادهای ساختاری بروز کرده است. آیا زمان آن فرا نرسیده که این صنعت مانند همه کشورها به بخش خصوصی سپرده شود؟
مدیریت ناکارآمد؛ مسبب اصلی بحرانساز
مدیریت دولتی که سالهاست بر این صنعت سایه افکنده، به معنای واقعی کلمه باعث شکلگیری یک بحران عمیق در خودروسازی کشور شده است. ایران خودرو و سایپا بیش از 200 همت تاکنون زیان داشتهاند و تنها ایران خودرو در سالی که گذشت، 37 هزار و 93 میلیارد تومان زیان معادل هر ساعت بیش از 4 میلیارد تومان زیان داشته است، در این شرایط نه تنها مشتریان از کیفیت و خدمات ناراضی بوده بلکه خود مسئولان دولتی نیز به وضوح از وضعیت این صنعت نآمید هستند.
خروج از بحران نیازمند تغییر است
تعدد نهادهای نظارتی، مثل شورای رقابت، انجمنهای حمایت از مصرفکننده و... همگی تنها نام و ظاهری از حمایت را به دوش دارند، بدون آنکه بتوانند تأثیری در واقعیتهای اقتصادی و اجتماعی بگذارند؛ چرا که اگر غیر از این بود وضعیت پستهای فرمایشی، عملکرد ضعیف و زیانده بودن آنها و تولید خودروهای بیکیفیت با قیمتهای فضایی باید پیش از اینها مورد توجه قرار میگرفت و اصلاحات بنیادی صورت میگرفت.
یک سوال کلیدی؟
واقعاً چه استدلالی برای تعیین مدیریت از سوی دولت وجود دارد که علی رغم ناکارآمدیها و زیانهای انباشته اینقدر محکم مقاومت میکنند؟ آیا وقت آن نرسیده که ساختار مدیریتی این صنعت به طور کامل بازنگری شود و مدیریت به بخش خصوصی و توانمند سپرده شود؟
زمان تغییر فرا رسیده است!
در نهایت جای هیچ تردیدی نیست که خودروهای داخلی از نظر کیفیت و ایمنی به نقطه نآمیدی رسیدهاند. به نظر میرسد که ادامه وضعیت کنونی نه تنها به نفع مردم و اقتصاد ملی نیست، بلکه خطرات بیشتری نظیر تعطیلی واحدهای تولیدی را نیز در پی دارد. این در حالی است که تنها با اصلاحات جدی و شجاعانه در مدیریت خودروسازی و تصویب قوانین پولی و مالی شفاف و کارا میتوان به یک تحول واقعی در این صنعت رسید.
اکنون، مردم و نهادهای نظارتی باید به صراحت خواستار تغییر ساختار و شفافیت در مدیریت خودروسازی باشند تا به دور از تارهای مافیای قدرتمند، روزنههای نور و نجات به این صنعت بتابد. چرا که این جنگ دولت علیه ملت باید به پایان برسد!