تعداد خودروهای خوبی که به دلایل مختلف شکست خوردهاند زیاد است. این خودروها شایستگی موفقیت را داشتهاند اما دستهای از آنها به خاطر قلب تپنده خود یعنی پیشرانه شکست را تجربه کردهاند. مشکلات این خودروها میتوانسته به قابلیت اطمینان پایین، سروصدای زیاد یا کمتوانی پیشرانه و یا ترکیبی از هر سه مشکل مربوط باشد اما یکچیز بین تمامی خودروهای خوبی که در این لیست وجود دارند مشترک است و آن اینکه به خاطر پیشرانه بد خود شکست خوردهاند!
همچنین بخوانید:
معرفی خودروهای خوب که به خاطر پیشرانه بد خود شکست خوردند! (قسمت اول)
کادیلاک (سال ۱۹۸۱)
با عدم خرید کادیلاک دیزلی در اوایل دهه ۸۰ میلادی از اصابت گلوله جان سالم به درمیبردید! اما پیشرانه ۸ سیلندر بنزینی این خودروساز با تکنولوژی خاص V8-6-4 ارائه میشد که یک جفت سیلندر را بسته به فشار کاری پیشرانه خاموش میکرد. جنرال موتورز با شجاعت بسیار این تکنولوژی را وارد سبد محصولات کادیلاک در سال ۱۹۸۱ کرد؛ اما مشکل این بود که سیستمهای الکترونیکی با کامپیوتر مرکزی کند و نه چندان خوب همراه بودند و این سیستم کار نمیکرد که باعث میشد خودروها اصلاً قابلاستفاده نباشند. به نمایندگیها یک روش جایگزین ارائه شد که باعث میشد پیشرانه همیشه از ۸ سیلندر خود استفاده کند. این سیستم تنها یک سال پس از عرضه حذف شد و ۲۰ سال بعد یا کمی بیشتر از آن بود که دوباره در خودروها بکار رفت هرچند این بار قدرت محاسبه کامپیوتر خودروها بسیار بهتر شده بود.
شورولت کامارو (سال ۱۹۸۲)
اولین نسل شورولت کامارو خودرویی با ظاهر جذاب و قدرت مناسب در برخی نسخهها بود؛ اما در طول زمان شاهد تغییر اوضاع بودیم و تا سال ۱۹۸۲ شما میتوانستید این خودرو را با پیشرانه ۴ سیلندر ۲.۵ لیتری که فقط ۹۲ اسب بخار قدرت داشت خریداری کنید. کامارو با این پیشرانه فقط به سرعت ۱۶۰ کیلومتر در ساعت میرسید و خبری از عضلات مشهور نبود!
پونتیاک فیه رو (سال ۱۹۸۳)
خودروسازان آمریکایی بسیار محافظهکار هستند و به همین خاطر است که در طول این سالها خودروهای اسپرت و پیشرانه وسط بسیار کمی را تولید کردهاند. یکی از این خودروها پونتیاک فیه رو نام دارد که در زمان معرفی خود در سال ۱۹۸۳ امیدوار کننده به نظر میرسید اما پیشرانه ۴ سیلندر ۲.۵ لیتریاش بیشتر برای رانندگی آرام طراحی شده بود و گزینهای ایده آل برای یک محصول اسپرت نبود؛ اما بدتر اینکه یاتاقانهای این پیشرانه کیفیت ضعیفی داشتند و خرابی آنها منجر به ورود روغن به محفظه پیشرانه و در نهایت آتشسوزی میشد.
کرایسلر TC مازراتی (سال ۱۹۸۶)
یکی دیگر از خودروهای خوبی که سرنوشت بدی داشت کرایسلر TC مازراتی است. قاعدتاً یک خودروی لوکس، دونفره و کانورتیبل باید در بازار موفق باشد اما کرایسلر با سابقه معرفی کانسپت های درخشان و تولید محصولات ضعیف نتوانست این فرمول را به موفقیت تبدیل سازد. TC حاصل همکاری کرایسلر و مازراتی بود و ظاهر آن اگرچه هوشمندانه به نظر میرسید اما عملکرد ناامیدکنندهای داشت و بدتر از آن نیز پیشرانه ۴ سیلندر ۲.۲ لیتری توربو بود که از نظر قابلیت اطمینان مثل محصولات دهه ۸۰ مازراتی عمل میکرد.
رنجروور دیزل (سال ۱۹۸۶)
رنجروور کلاسیک یک خودروی شاخص و نمادین است و پیشرانه ۸ سیلندر بنزینی آن طرفداران زیادی دارد. نسخه بنزینی این خودرو در سال ۱۹۷۰ عرضه شد اما ارائه پیشرانه دیزلی برای آن ۱۶ سال بعد انجام شد. البته پیشرانه ۲.۴ لیتری دیزلی VM انتخاب خوبی برای رنجروور نبود زیرا اگرچه از توربو استفاده میکرد اما خبری از پرفورمنس نبود. علیرغم مشخصات قابلقبول روی کاغذ، این پیشرانه در عمل ضعیف بود و استقبالی از آن نشد.
هامر H1 (سال ۱۹۹۲)
هامر H1 هم جزو خودروهای خوبی است که به خاطر پیشرانه بد خود شکست خورد. این خودرو در ابتدا برای ارتش توسعه یافته بود و بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ با پیشرانه توربودیزلی عرضه شد که از شکستن سیلندرها رنج میبرد و دلیل آن نقص در ریختهگری اعلام میشد. زمانی که پیشرانه از کار میافتاد تنها راهحل رفع مشکل تعویض کامل آن بود و جالب آنکه در برخی خودروها شاهد از کار افتادن پیشرانه جدید نیز بودیم!
ام جی اف (سال ۱۹۹۵)
با ظاهری بامزه، سواری و هندلینگ فوقالعاده به خاطر سیستم تعلیق پیشرفته و قیمت مناسب، ام جی اف پیشرانه وسط یکی از بهترین خودروهای اسپرت دهه ۹۰ میلادی به شمار میرفت اما پیشرانه آن از نوع سری K مربوط به ام جی و روور بود که به خاطر ظرفیت کم مایع خنککننده اغلب با مشکل واشر زدن مواجه میشد. کوچکترین نشتی در سیستم خنک کاری به معنی داغ کردن پیشرانه و خرابی واشر سرسیلندر بود.
TVR سِربِرا (سال ۱۹۹۹)
TVR از نظر جاهطلبی هیچ کمبودی نداشت و از صفر پیشرانه خاص خودش را ساخت. اولین پیشرانه این شرکت از نوع ۸ سیلندر با نام AJP8 بود اما در ادامه پیشرانه ۶ سیلندر سبکتر و قویتر نیز تولید شد که البته قابلیت اطمینان بسیار ضعیفی داشت. TVR مجبور شد بسیاری از این پیشرانهها را تحت گارانتی بازسازی کرده یا بهصورت کامل تعویض کند زیرا به خاطر آسیب میللنگ و سوپاپها آسیبهای سنگینی را متحمل شده بودند. این شرکت در سال ۲۰۰۶ با صنعت خودرو خداحافظی کرد.
مزدا RX-8 (سال ۲۰۰۳)
قطعاً مزدا RX-8 را میتوان جزو خودروهای خوبی دانست که امیدهای زیادی به موفقیت آن وجود داشت. کمپانیهای زیادی در اواخر دهه ۶۰ میلادی به دنبال تولید پیشرانههای روتاری بودند اما پس از محو شدن کمپانی NSU بیدار شدند. پیشرانه روتاری از نظر طراحی مشکلاتی داشت اما علیرغم این موضوع مزدا همچنان به ایده این پیشرانه وفادار باقی ماند. سالها پس از آنکه اکثر شرکتها ایده پیشرانه وانکل را رها کرده بودند مزدا RX-8 تولید شد و اگرچه ظاهری فوقالعاده و هندلینگی بسیار خوب داشت اما ضعف روتور باعث شد پیشرانههای این خودرو توانایی کمپرس خود را در همان کارکردهای اولیه از دست دهند.
بی ام و سری ۳ (سال ۲۰۰۴)
پیشرانه N47 دیزلی بکار رفته در بی ام و سری ۳ کد E90 که در سری ۱ کد E81 و سری ۵ کد E60 نیز بکار رفته بود یک کابوس شبانه برای مالکان محسوب میشد زیرا زنجیر تایم آن میتوانست خراب شود و پیشرانه را از کار بیندازد. مورد بدتر اینکه زنجیر در بخش پشتی پیشرانه قرار داشت و هزینه تعویض آن میتوانست بیشتر از ارزش خود خودرو باشد!
لندروور دیسکاوری ۳ (سال ۲۰۰۴)
نهایتاً به آخرین خودرو در لیست خودروهای خوبی میرسیم که پیشرانه بد باعث شکست آنها شد. لندروور دیسکاوری ۳ اولین آفرودر لوکس بازار بود که میتوانست هرجایی برود و ظرفیت حمل هفت نفر را با راحتی کامل داشته باشد. این خودرو از طراحی هوشمندانه و سواری بسیار خوبی سود میبرد و پیشرانه ۶ سیلندر ۲.۷ لیتری که بعداً حجمش به ۳ لیتر رسید نیز عملکرد نرمی داشت. این پیشرانه حاصل همکاری فورد و پژو-سیتروئن بود اما هرچقدر کارکرد دیسکاوری بیشتر میشد ضعفهای پیشرانه نیز خودش را نشان میداد. میللنگ و میل بادامک میتوانست بدون هیچگونه نشانهای خراب شود. البته این خرابیها مختص دیسکاوری نبود و برخی دیگر از محصولات جگوار و لندروور نیز از همین مشکل رنج میبردند.