به گزارش صنعت ماشین، درد صنعت خودرو را همه میدانند، درمانش را هم میدانند اما هیچ پزشکی حاضر نیست عملش کند.
عمل این مریض دکان عطاری خیلیها را خواهد بست، به همین خاطر هیچ کس جربزه این عمل ساده را ندارد؛ لولویی ساخته شده از این دوا فروشها که کسی جرأت نمیکند قدمی برای عملش بردارد.
حسن روحانی هم در ابتدای دولت آخرش گفت: "وزرا بنگاه داری نکنند". ما نادان بودیم و منظورش را نفهمیدیم که: وزرا بنگاه داری نکنند، تا جناب رییس دفتر بتواند به این شغل شریف رسیدگی کند.
طبق رویه، آنان که در این سرزمین ماندهاند، قطعا حتی با کورسوی امیدی، چارهای ندارند با همان کورسو دنبال امید باشند. خیلی زود البته تکلیف این کورسو معلوم خواهد شد که دولت به دنبال تغییر مدیران عامل خودروسازان است یا دنبال عمل کردن این بیمار!
صنعتی در حال احتضار و مردمانی سال ها چشم انتظار.
فریاد میکشیم هیچ کس توان نجات این صنعت را ندارد.
مشکل صنعت خودرو، میزان صلاحیت مدیرانش نیست بلکه اشکال از مالکیت غلط و مدیریت ناچارگونه همان مالکیت است. غیر از این هر سخن دیگری قطعا ادامه دروغ دولت های پیشین است.
عمل این بیمار را چه کسی انجام دهد؟تمام بهانه حاکمیت همین است. آنقدر در این سوال مانده است که روز به روز این صنعت، بدبخت و بدبختتر و در نزد مردم و جامعه منفورتر میشود.
تا روز تحلیف رییسی، رفتارهای غیر عقلانی از رییس جمهور جدید دیده و شنیده نشده است. آیا او هم دکان داری را دست کسانی میدهد؟ یا موفق خواهد شد ابرچالشهایی همچون مالکیت خودروسازیها را به نتیجه برساند؟ نشانههایی برای پاسخ به این سوال در زمان تصدی مسئولیتش در قوه قضاییه دیده نمیشود.
بخشهای خصوصی بزرگ کشور در دوران دو ساله اخیر رییسی بر قوه قضاییه دچار چالشهایی شدند که اصلاح گونه به نظر نمیآید؛ تاوانهای سنگین در حد نابودی مالکین، برای جرایمی که در فعالیتهای اقتصادی سالهای اخیر ایران جرم نیست. مثالهای مشخصی در این باره وجود دارد که دامنگیر صنعت خودرو نیز شده است؛ متهمانی با اتهام و بیاتهام و در بلاتکلیفی چند ساله و بدون حکم نهایی!
این وضعیت بلاتکلیف برای بخشهای خصوصی شناخته شده صنعت خودرو، امیدهایی با پایه و اساس برای اصلاح مالکیت صنعت خودرو به عنوان تنها چاره نجات را از بین میبرد.
افکار عمومی در پاسخ به این سوال که چرا این پروندههای گشوده شده و ناگشوده، به سرانجام نمیرسد قطعا به سمت جواب های دایی جان ناپلئونی سوق داده میشود. از قبیل: میخواهند نسل دیگری را برای کاسبی روی کار بیاورند؟ تا الان دیگران خوردهاند هار شدهاند؟ چرا فلانی صاحب فلان نمایندگی و صاحب فلان قرارداد است؟ و… اینها سطحیترین نگاه به توسعه است که کاملا ضد توسعه است.
کروز، عظام، نگین خودرو، ایرتویا و یا هر بنگاه دیگری در این مملکت تخلفی کرده یا بکند باید تاوانش را پس بدهد اما نه اینکه خستهشان کنیم تا رها کنند. فرمول خسته کنیم تا رها کنند دقیقا نشان میدهد که فرسنگها از مسیر توسعه دور افتادهایم. هر تخلفی تاوانی دارد و جامعه انتظار دارد تاوانش به جامعه برگردد. اما روند این نبوده که جامعه، تساوی جرم و تاوان را در این صنعت ببیند.
فاصله بین خدمت و خیانت آنقدر زیاد است که تفکیک آن به سادگی تشخیص روز و شب است.
وزیر جدید صمت دهان باز کند ما خودروییها خواهیم فهمید برنامه دولت در صنعت خودرو چیست، اما تاکید میکنیم که هر حرفی به غیر از تعیین تکلیف مالکیت که سنگ بنای فعالیت اقتصادی درست است دروغی بزرگ خواهد بود و نتیجهاش چهار سال دیگر عقب افتادگی، بدبختی و فحش و کینهای است که نه به دولت، بلکه مستقیم نثار حاکمیت خواهند کرد.
به بقال عزیز و زحمتکش سر کوچهمان بفروشید ولی بفروشید چون بقال سر کوچه ما کاسبی بلد است و کاسبی یعنی همه چیز. کاسبی از مشتری مداری شروع میشود تا شرافت.
دولت نه کاسبی بلد است و نه کاسب شریفی است.
* اصغر خسروی مردخه
منبع: عصر خودرو