در کشور ما نیز این دست از ماشینها کم نیستند و اکنون برخی از آنها برای بازسازی به دست بنیاد مستضعان افتاده است. خودروهایی که متلعق به زمان های بسیار قبل و برای خاندان سلطنتی ایران بوده است.
محمدرضا زاهدی رئیس اداره اموال فرهنگی اداره کل موزهها، درباره تغییرات ظاهری خودروهای قدیمی بعد از مرمت اظهار کرد: طی بازدیدی که ما به همراه کارشناس هایمان از موزه خودرو داشتیم خودروها خیلی خوب مرمت شده بودند و اینکه در برخی خبرها گفته شده خودروهای قدیمی در زمان مرمت دچار تغییرات فاحش شده اند را تکذیب می کنم.
او ادامه داد: خودروها در چند کارگاه صافکاری، پولیش کاری و تمیزکاری داخلی و خارجی مرمت شده اند، البته مسئولان موزه از صفر تا صد مرمت خودروها، سند نگاری کرده اند و همین امر نشان می دهد کارشناسان مرمت هیچ کاری خارج از طرح اولیه ماشین ها انجام ندهند.
زاهدی بیان کرد: البته یکی دو مورد از ماشین ها در جزئیات مانند چراغ راهنما نیاز به اصلاح داشتند که ما آن را صورت جلسه کردیم و قرار شد اصلاح شوند. ولی در کل خودروها به صورت استاندارد مرمت شده بودند. حتی ماشین ها را با کاور پوشش داده بودند و روی کاورها تمامی مشخصات خودرو نوشته و نصب شده بود.
سمیر شیرازی كارشناس حوزه اتومبیل های كلاسیک گفت: موزه بنیاد در شرایطی در دهه هشتاد راه اندازی شد که حدود دویست خودرو در اختیار داشت. از همان زمان، دو انتقاد اساسی و به جا به موزه وارد بود؛ یکی شرایط نگهداری خودروها و دومی ساختمان موزه که بسیاری از خودروها از همان دوران افت قابل توجه کیفی کردند.
او با بیان اینکه مسولان موزه در بسیاری موارد، موجب خسارت به خودروها شدند، گفت: عکسهایی داریم که نشان می دهد یک دستگاه فراری برای شرکت در نمایشگاهی با لیفتراک! در حال جا به جایی است. اگر با حوصله عکسهای هر خودرو را در خلال سالها مرور کنیم، خسارات ریز و درشتی را روی آنها حتی در عکس خواهیم دید.
شیرازی با بیان اینکه مورد بعدی به ساختمان موزه بر می گردد که سولهای با کمترین امکانات است، گفت: با گوشزد کردن خطرات ایمنی آن نهایتا بنیاد تصمیم گرفت ساختمان جدیدی به جای آن بنا کند که ایده قابل تحسینی بود. این اتفاق در اواسط دهه نود، با تعطیلی موزه آغاز شد.
او ادامه داد: نکته اینکه درست کمی قبل از آن، خبری مبنی بر اهدای دو خودروی شخصی به موزه موجب شد موزه برای پذیرش خودروهای کلاسیک اهدایی هم اعلام آمادگی کند بنابراین از دید معماری و طراحی، موزه میبایست در فاز مطالعاتی، درباره ظرفیت ساختمان جدیدش تحقیق می کرد.
این كارشناس حوزه اتومبیل های كلاسیک ادامه داد: اگر ساخت موزه جدید از روی برنامه بوده، چگونه این همه سال راکد مانده و به یکباره در عرض چند ماه تصمیم بر این شده تا کل کارهای عقب افتاده، به هر نحو ممکن اجرا شود. طبق ادعای مسولان، موزه تنها قابلیت نمایش ۵۸ خودرو را در بنایی یازده هزار متر مربعی دارد! پس بخش اعظم اتومبیلهای موجود، به علاوه خودروهای اهدایی آتی برای نمایش در کجای این موزه جانمایی شده؟
او ادامه داد: آیا در فضایی یازده هزار متری می توان تنها ۵۸ خودرو را نمایش داد؟ به عنوان یک معمار حدس زده می شود این طرح، فاز مطالعاتی عمیق و صحیحی نداشته است. پس از تعطیلی چند ساله، سرانجام ساخت موزه از سال گذشته از سر گرفته شد و اکنون رو به اتمام است.
او گفت: در اینکه برخی از این اتومبیلها نیازمند بازسازی بودند شکی نیست. نگهداری خودروها در آن شرایط اسفبار در چند دهه و بازسازی یکباره و شتابزده اکثر آنها در چند ماه، مجددا نشان از عدم تحقیق و برنامه ریزی است. گفته می شود دهها خودرو تنها در عرض چند ماه مورد بازسازی قرار گرفته که باید گفت بازسازیها باید به جای کمیت مداری، کیفیت مدار بود.
شیرازی گفت: حداقل تا آنجا که خبر داریم، اسفبارترین اتفاقی که در بازسازی این خودروها افتاده، تغییر رنگ پورشه مکس موریس است. چندی قبل در جریان تحقیقاتمان به تضاد عجیبی برخوردیم: شماره شاسی این خودروی بسیار قدرتمند که برای مسابقات قبل از انقلاب به ایران وارد شد، عینا بر روی خودروی دیگری است که همچنان در مسابقات خارج از کشور ظاهر می شود.
او گفت: این مطلب را قبل از رسانهای شدن، با مسولان موزه در میان گذاشتیم. اما علیرغم قولشان، کوچکترین همکاری توسط موزه برای تکمیل تاریخچه اتومبیل خودشان انجام نشد و هرآنچه از این خودرو میدانیم، حاصل تحقیقات شخصی است.
شیرازی بیان کرد: باید گفت، وقتی عکسهایی از بوگاتی شاه در ایران را برای مالک کنونی آن یعنی موزه پترسون آمریکا ارسال کردیم، آنها چنان به ارزش عکسها آگاه بودند که نخستین سوالشان این بود: شما که هستید و این عکسها را چگونه به دست آوردید؟! در نهایت امروز آن عکسها ضمن مراتب تشکر و قدردانی در جلوی خودرو نمایش داده می شود.
او تشریح کرد: یا در پروژهای بخش مهمی از دغدغه کیدستون، رنگ اصلی کرکره عقب میورای نارنجی شاه بود. برای اینکار هزینه، انرژی و زمانی چند ماهه گذاشته شد تا بدانیم طوسی بود یا مشکی که شاید در ارزش خودرو هم اثری نداشت.
این كارشناس حوزه اتومبیل های كلاسیک گفت: یک دستگاه لامبورگینی شاه در شهر استانبول است که در بازدید از آن متوجه شدیم عینا بدون هیچ تغییری نگهداری شده و حتی یک فرورفتگی روی کاپوت، برای فابریک ماندن خودرو دست نخورده مانده، اما دقیقا خودرویی با همین فرورفتگی مشابه در موزه ایران بود که رنگ شد. انگار کمیت عددی بازسازی ها، محور اصلی کار بود.
شیرازی گفت: برگردیم به پورشه، این خودرو با تاریخچهای مبهم که موزه نیز در مورد آن اهمیتی نداد، بدون تحقیق درستی از مشکی به نارنجی تغییر یافت. جالب است بدانید که روی رنگ مشکی آن نام مالک (فیروز انصاری) و تیونر (هوشنگ رهی) با رنگ طلایی حک شده بود که متاسفانه این "ایرانیترین بخش هویت پورشه" امروز پس از تغییر رنگ از بین رفته است.
او ادامه داد: مسولان پس از سکوتی طولانی، بازگرداندن خودرو به هویت اصلی آن در آلمان را دلیل این کار ذکر کردند که اینجا دو سوال مطرح می شود. اول اینکه این خودرو در آلمان، نارنجی رنگ، اما سراسر پوشیده از استیکرهای شرکت نوشیدنیهای الکلی اسپانسر مسابقات بوده است. آیا این استیکرها که هویت آلمانی خودرو است، قرار است برای نمایش در موزه اضافه شود؟.
این كارشناس حوزه اتومبیل های كلاسیک افزود: دوم، تکلیف "هویت ایرانی" این خودرو چیست؟ آیا نامهای ایرانی با استیکر در کنار هویت آلمانی خواهد بود؟! اگر نام این موزه "خودروهای تاریخی ایران" است چرا به هویت آلمانی و نه ایرانی تاکید شده؟
او افزود: کسانی که حتی به نام موزه شان هم وفادار نبوده اند، پس از افشای این داستان و پس از سکوتی طولانی دلیل آن را خرابی رنگ مشکی ذکر کرده اند. تیر خلاص داستان وقتی است که بدانید حتی رنگ نارنجی آن نیز دقیق نیست.
شیرازی گفت: عکسی بسیار ارزشمند داریم که فراری سوپرفست را درست قبل از تحویل به موزه در شرایط قابل قبول نشان می دهد. از آن زمان، هم موتور این خودرو در جریان تعمیری غیر تخصصی و هم بدنه بخاطر نگهداری نادرست آسیب دید و همچنین شیشه جلوی آن ترک شدیدی خورد. اسنادی به دستمان رسید که نشان می داد در خلال بازسازی که ادعا شده مطابق استاندرد جهانی است، شیشه ایرانی روی آن نصب شده است.
او گفت: افشای این اسناد به قدری مسولان را برآشفت که با فشار زیاد، در صدد حذف عکسها بودند. اگر کار سازنده ایرانی در حد استاندارد فراری است چرا پنهانش می کند و از افشای آن عصبانی هستند؟ در نهایت و مجددا بعد از سکوتی طولانی، شرایط تحریم و خودداری برندهای خارجی از همکاری با موزه، دلیل آن ذکر شد. موزه هنگام شروع بازسازی از تحریمها بی اطلاع بوده؟
این كارشناس حوزه اتومبیل های كلاسیک افزود: در کشوری که خوشبختانه هنوز با دورزدن تحریمها چرخ عظیم اقتصاد را می گرداند و خودروهای کلاسیک ایران با ورود همین اجناس از تمام جهان به دست اشخاص اهل فن بازسازی می شود، این تنبلی مسولان و عدم تخصص آنهاست نه تحریم، وگرنه با این توجیه و سکوت، می توان آرم سمند را نیز به جای فراری گذاشت و همچنان از استاندارد بین المللی سخن گفت.
او بیان کرد: در این میان، سکوت عمدی و ناکارآمدی نهادهای مسئول صیانت از خودروهای کلاسیک را نیز نباید از یاد برد که تنها رفیق روزهای خوش این خودروها هستند. تنها بازدهی این نهادها در مواجه با این جنایت تاکنون، صیانت از صندلی خودشان بوده است.
شیرازی گفت: تغییر رنگ کاملا سلیقهای آستین هیلی، مرسدس ۶۰۰ شاه، اشتوتز هاوک، لامبورگینی و احتمالا بسیاری دیگر از خودروها، آنقدر در عکسها به چشم میآید که حتی یکبار یک ماشین باز اسپانیایی با تعجب برایم عکسی ارسال کرد با این مضمون که چه بر سر ماشین هایتان میآورید؟ تنها توجیه، فرض محالی است که عکسها به شدت فتوشاپ شده باشند.
او تشریح کرد: شاید از دید یک بازدید کننده عام، ظاهر خودروها زیباتر شده باشد، اما اینکار شبیه این است که پلههای تخت جمشید را آسفالت کنید تا بالارفتن از آن آسانتر شود. در بازسازی بیتزارینی که ارزش ملیون دلاری دارد، حتی لوازم تزیینی ماشین، با روزنامه پوشیده شده است. رنگ نقرهای فراری، پورشه و سمند را می توان یکسان دید، اما وقتی آن را استاندارد کار قرار دهیم، مساله طنز خواهد شد.
با توجه به انتشار تنها چند عکس محدود از بازسازی ها، اینها فقط بخشی از ابعاد وسیع تر جنایتی است در حق میراث خودرویی ایران که ما تاکنون دیده ایم. قطعا عمق فاجعه بیشتر هم خواهد بود.
سید پرویز فتاح رئیس بنیاد مستضعفان امروز در مراسم افتتاح این موزه گفت: خودروهایی که در موزه وجود دارد با رنگ اصلی هستند و تغییری در آنها رخ نداده است. برخی ادعا داشته اند در بازسازی اینخودروها از مهندسان خارجی کمک گرفته شده است که اینگونه نیست؛ تمام کارها توسط مهندسان داخلی صورت گرفته است.